سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیاده رو...

یک...اول یاد خدا

این روزها عجیب بی خیال شده ام. این روزها عجیب بی رگ شده ام. رگ غیرت درسی را می گویم. انگار نه انگار امتحانی هست و باید درس خواند. البته ... البته ای ندارد. دقیقا در این شور امتحانات می خواهم شروع کنم. شروع کنم و از پیاده رو های ذهنم بنویسم. از شلوغی و ترافیک افکار زشت و زیبا. که در این روزها نوشتن وظیفه ای است...بعد ها خواهم گفت که همین پیاده رو نوشتن ها...قرار شد بعد ها بگویم...فعلا!

 



  • کلمات کلیدی : روزنوشت
  • نوشته شده در  شنبه 88/10/26ساعت  12:32 صبح  توسط سید 
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    اللهم عرفنی حجتک...
    ازدواج 1
    تحجر
    ن ظ م
    شهر شلوغ
    تو و ما
    [عناوین آرشیوشده]